بسم الله ارّحمن الرّحیم
اصول اعتقادات /اصغر قائمی
درس اول
۱ ـ چرا بحث در اصول دین اهمیت دارد؟
۲ ـ آثار اعتقاد به دین را بطور فشرده بیان کنید؟
۳ ـ فلسفه به خدا و پیامبران و امامان چیست؟
۴ ـ چرا جوامع مذهبی به آثار و فواید دین نرسیده اند؟
اهمیت مباحث اعتقادی
اهمیت و ارزش هر علمی بستگی به موضوع آن دارد و در میان تمام علوم علم اعتقادات شریف ترین و با ارزش ترین موضوع را دارد.
اساس و زیر بنای تمام حرکات مادی و معنوی هر انسانی اصول عقاید اوست که اگر سالم و صحیح، قوی و بی عیب باشد اعمال و حرکات، افکار و بینش های مختلف او صحیح و شایسته خواهد بود.
بنابراین کیفیت و کمیت توجه هر انسانی به فروع دین (که برنامه های عملی اسلام است) بستگی به میزان اعتقاد وی به اصول دین دارد. از طرف دیگر در میان اصول اعتقادی مساله خداشناسی از اهمیت و شرف خاصی برخوردار است، زیرا اساس و ریشه همه مسائل عقیدتی و هسته مرکزی تمام افکار جهان بینی انسان موحد، خداشناسی اوست.
قال الصادق علیه السلام: لو یعلم الناس ما فی فضل معرفه الله ما مدوا اعینهم الی ما متع به الاعداء من زهره الحیاه الدنیا و نعیمها و کانت دنیا هم اقل عندهم مما یطئونه بارجلهم (اگر مردم می دانستند که شناخت خدا چقدر با ارزش است به شکوفه های رنگین دنیا چشم نمی دوختند و دنیا نزد آنان بی ارزشتر از خاک بود)۱
با این مقدمه کوتاه اهمیت بحث در اصول عقاید به ویژه اصل توحید را آغاز کنیم فواید و نتایج اعتقاد به دین را بیان می کنیم.
آثار اعتقاد به دین
۱ ـ دین به زندگی محتوی می دهد، اگر دین را از زندگی جدا کنیم جز پوچی و سرگردانی و تکرار، چیزی نمی یابیم.
۲ ـ دین رفع تحیر می کند، تحیر ازاینکه: کجا بودم ـ کجا هستم ـ برای چه هستم ـ به کجا میروم. قال علی علیه السلام: رحم الله امرء علم من این و فی این والی این. حضرت علی علیه السلام فرموده: خداوند رحمت کند کسی را که بداند کجا بوده و کجا هستو کجا خواهد رفت.
۳ ـ انسان ذاتا تشنه و عاشق کمال است و تنها دین است که انسان را به کمال واقعی هدایت می کند. قال الباقر علیه السلام علیه السلام: الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی النائبه و تقدیر المعیشه امام باقر علیه السلام فرمود: کمال کامل در بصیرت در دین و صبر بر مشکلات و اقتصاد و امور زندگی است.۲
۴ ـ آرامش روانی تنها در پناه دین است، انسان فاقد دین همیشه همراه با اضطراب، ترس، ناراحتی، پریشانی و سرگردانی می باشد. اگر توجهی به آمارهای جهانی کنیم بیشترین بیماریهای روانی و عصبی در جامعه هایی است که در آنها از دین خبری نیست. الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون آنها که ایمان آوردند خود را با ستم آلوده نکردند آرامش و امنیت برای آنهاست و آنها ره یافتگانند.۳
۵ ـ تلاش و امید در پناه دین، آنگاه که حوادث سخت و پیچیده در زندگی انسان رخ می دهد و همه درها را به روی خود بسته می بیند و در برابر مشکلات احساس ضعف و ناتوانی می کند تنها ایمان به مبدا و معاد است که به یاری او شتافته و به او نیرو می دهد و دراین هنگام می فهمد که تنها نیست و تکیه گاهی بزرگ دارد، پس با عشق و امید به تلاش و کوشش ادامه می دهد و بر سختیها چیره می شود. بنابراین ایمان به مبدا و معاد تکیه گاه بزرگی برای انسان و مایه استقامت و پایمردی اوست و از همین رو رسول گرامی اسلام می فرماید: المومن کالجبل الراسخ لاتحرکه العواصف مومن همانند کوه استوار است که او را بادهای سخت حرکت نمی دهد. چند حدیث از حضرت علی علیه السلام در فواید دین ۴
۱ ـ الدین اقوی عماد دین قوی ترین تکیه گاه است.
۲ ـ صیانه المرء علی قدر دیانته حفظ شدن انسان به مقدار دیانت اوست.
۳ ـ الدین افضل مطلوب دین بهترین طلب شده است.
۴ ـ اجعل الدین کهفک دین را پناهگاه خودت قرار ده.
۵ ـ الدین یصد عن المحارم دین انسان را از گناهان باز می دارد.
۶ ـ سبب الورع صحه الدین درستی دین باعث پرهیزکاری است.
۷ ـ یسیر الدین خیر من کثیر الدنیا مقدار کمی از دین، از دنیای فراوان بهتر است.
۸ ـ من رزق الدین فقد رزق خیر الدنیا و الاخره به هر کس دین روزی شد همانا خیر دنیا و آخرت داده شده است.
۹ ـ الدین نور دین نور است.
۱۰ ـ نعم القرین الدین دین همراه خوبی است.
دین و تامین عدالت اجتماعی حقیقتا قلم و بیان از تبیین آثار شناخت خداوند و نقش آن در زندگی فردی اجتماعی انسان ناتوان است و اگر انسان ارزش این شناخت را به درستی بداند به هیچ چیزی جز آن نمی اندیشد.
از امام رضا علیه السلام پرسیدند فلسفه عقیده به خدا و پیغمبران و امامان و آنچه از جانب او آمده چیست؟ حضرت فرمودند: لعلل کثیره منها ان من لم یقر بالله عزوجل لم یجتنب معاصیه و لم ینته عن ارتکاب الکبائر و لم یراقب احدا فیما یشتهی و یستلذ من الفساد والظلم….۵، علتهای بسیاری دارد یکی از آنها این است که کسی که معتقد به خدا نیست از گناهان اجتناب نمی کند و مرتکب معصیتهای بزرگ می شود و در انجام هر ظلم و فسادی که برایش لذت بخش است از هیچ کسی حساب نمی برد. طبیعی است کسی که اعتقاد به خدا و قیامت نداردف عدالت ـ برابری ـ ایثار ـ از خود گذشتگی و بطور کلی همه مسائل اخلاقی از نظر او پوچ و بی محتوی و خالی از مفهوم است، برای چنین فردی فرقی بین ظالم و عادل ـ نیکوکار و جنایتکار نیست زیرا در نظر او همه با مرگ به یک نقطه مساوی می رسند، پس چه چیزی می تواند مانع این انسان از فساد و هوسرانی باشد؟ در نتیجه اعتقاد به خدا و قیامت باعث می شود انسان خود را در برابر هر حرکتی مسئول بداند، انسان معتقد باور دارد که کوچک ترین عمل زشت و زیبای او حساب دارد. فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره ۶ هر کس به اندازه ذره ای خوبی یا بدی کند آنرا خواهد دید.
این اعتقاد زمینه ساز عدالت اجتماعی است اینجاست که بایدها و نبایدهای اخلاقی معنا پیدا می کند و معتقدین به دین انسانهایی ایثارگر ـ متقی و پرهیزکار ـ جدی و کوشا خواهند بود. چرا بسیاری از مسلمانان به نتایج فوق نرسیده اند؟
پس از بیان مباحث گذشته و نتایج و فوایدی که برای دین و اعتقاد به آن بیان کردیم این سوال مطرح می شود که اگر دین به زندگی محتوی می دهد و انسان را از تحیر و سرگردانی نجات می دهد و سبب کمال و سعادت است و اگر دین موجب آرامش و زمینه ساز عدالت اجتماعی است پس چرا بیشتر مسلمانان به این نتایج نرسیده اند؟! جواب این سوال را با روایتی از امیر المومنین علیه السلام بیان می کنیم که فرمودند: الایمان اقرار باللسان و معرفه بالقلب و عمل بالجوارح۷، ایمان اقرار به زبان و شناخت قلبی و عمل با اعضا و جوارح است.
روشن است که دین و ایمان اغلب مسلمانان از مرحله اول تجاوز نکرده و در نتیجه ایمان زبانی بدون معرفت و بدون عمل اثر و فایده ای ندارد و به فرمایش امام صادق علیه السلام: لا معرفه الا بالعمل فمن عرف دلته المعرفه علی العمل و من لم یعمل فلا معرفه له، شناخت و معرفت نیست مگر با عمل و هر کس معرفت پیدا کرد به عمل راهنمائی می شود پس هر کس عمل ندارد معرفت ندارد۸٫
در نتیجه آن فواید و آثار هنگامی ظاهر می شود که ایمان به قلب رسیده و از قلب بوسیله عمل در جوارح و اعضا ظاهر شود.
۱ ـ وافی، جلد ۱۰، صفحه ۴۲٫
۲ ـ منتهی الامال، کلمات امام باقر علیه السلام.
۳ ـ سوره انعام، آیه ۸۲٫
۴ ـ غرر و درر، جلد ۷، واژه دین.
۵ ـ میزان الحکمه، واژه معرفت.
۶ ـ سوره زلزال، آیه ۷ و ۸٫
۷ ـ بحار الانوار، جلد ۶۹، صفحه ۶۸٫
۸ ـ اصول کافی، باب کسی که ندانسته عمل کند (حدیث دوم).