درس دوم

۱ ـ فطرت در لغت و در اصطلاح چه معنایی دارد؟
۲ ـ منظور از فطرت در آیه فطره الله التی فطر الناس علیها چیست؟
۳ ـ سقراط درباره فطرت توحیدی چه می گوید؟
۴ ـ امام صادق علیه السلام در جواب مردی که گفت خدا را به من معرفی کن چه فرمودند؟
توحید فطری
فطرت در لغت به معنای سرشت یا طبیعت و در اصطلاح به معنای غریزه معنوی هر انسان می باشد، انسان دارای دو نوع غریزه است:
۱ ـ غرایز مادی که برای تامین احتیاجات مادی در درون انسان نهفته است مانند حب ذات، تشنگی، گرسنگی، ترس، امید و …
۲ ـ غرایز معنوی مانند کمال طلبی، نوع دوستی، ایثار و از خود گذشتگی، احسان و شفقت، و بالاخره وجدان اخلاقی، که این غرایز در وجود انسان برای عبور از مرز حیوانیت و رسیدن به کمال واقعی نهاده شده است.

فطرت یا غریزه معنوی
غریزه معنوی یا فطرت یعنی آنچه انسان را از خود می یابد و نیاز به فراگیری در مورد آن ندارد.
نفطرت یکی از منابع الهام بخش معرفت و شناخت است، گاهی از این منبع شناخت به قلب نیز تعبیر می شود و با عقل که مرکز تفکر و ادراکات نظری است تفاوت روشنی دارد و همه اینها شاخه های یکی درخت و ثمره های شجره مبارکه روح انسان هستند.
این فطرت معنوی در وجود هر انسانی هست فقط گاهی حجابهای ظلمانی مانع بروز آن می شود و بعثت انبیاء و آمدن امامان معصوم برای رفع این حجابها و رشد این فطرت الهی بوده است و گرنه هر انسانی با فطرت پاک توحیدی به دنیا می آید. فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون ۱ ملتزم و پذیرا باش دین حقی که خداوند آفرینش انسانها را بر اساس آن قرار داده است که هیچ تبدیل و دگرگونی در آفرینش خداوند نیست این است دین و آیین محکم ولی اکثر مردم نمی دانند.

فطرت در روایات
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: کل مولود یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهود انه او ینصر انه ۲ رسول خا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود هر نوزادی بر فطرت (توحید و اسلام) متولد می شود و این فطرت همچنان هست تا پدر و مادر او را به آیین یهود یا نصرانیت بار آورند.
عن زراره قال سالت ابا عبداْ علیه السلام عن قول الله عزوجل فطره الله التی فطر الناس علیها قال: فطرهم جمیعا علی التوحید.۳ زراره می گوید از امام صادق علیه السلام از تفسیر قول خدای عزوجل (فطره الله…) پرسیدم، حضرت فرمودند: خداوند همه را بر فطرت خداشناسی آفرید.
از امام صادق علیه السلام سوال شد مقصود از فطرت در آیه مذکور چیست؟ حضرت فرمودند: مقصود اسلام است که وقتی خداوند پیمان بر توحید و شناسایی خود را از بشر گرفت نیاز به دین را هم در وجودشان قرار داد.۴
عن علی بن موسی الرضا صوالت الله علیه عن ابیه عن جده محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام فی قوله: فطره الله التی فطر الناس علیها قال هو لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم علی امیر المومنین علیه السلام الی هینا التوحید.۵ امام رضا علیه السلام از پدرشان و ایشان از جدشان امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرموده مقصود از (فطره الله …) لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم علی امیر المومنین علیه السلام است. یعنی اعتقاد کامل به توحید، باورمندی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامت و ولایت علی علیه السلام را در بر دارد.
ابو بصیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمودند منظور از آیه فاقم وجهک للدین حنیفا ولایت است. ۶
در نتیجه می بینیم هر انسانی در وجود خود احساس نیاز به آفریدگار می کند و این حالتی است که خداوند در سرشت و فطرت انسانها قرار داده است این مساله ای است که حتی دانشمندان غیر مسلمان هم به آن اعتراف کرده اند که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم.

فطرت مذهبی در کلمات دانشمندان
یک عقیده و مذهب بدون استثنا در همه وجود دارد… من آنرا احساس مذهبی آفرینش نام می گذارم… در این مذهب انسان کوچک بودن آرزوها و هدفهای بشری، عظمت و جلالی که در ماورای این امور و پدیده ها نهفته است حس می کند. (انیشتین)۷
دل دلایلی دارد که عقل را به آن دسترسی نیست. (پاسکال)۸ من به خوبی می پذیرم که سرچشمه زندگی مذهبی دل است… (ویلیام جیمز)۹
اسلاف ما از آن موقع به درگاه خداوند سر فرود آورده بودند که حتی برای خدا نام هم نتوانسته بودند بگذارند. (ماکس مولر۱۰)
حقیقتا چنین به نظر می رسد که احساس عرفانی جنبشی است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است… انسان همچنانکه به آب و اکسیژن نیازمند است یه خدا نیز محتاج است. (الکسیس کارل)۱۱ انسان درک می کند که احتیاج به آب و غذا دارد همچنین روح ما درک می کند که احتیاج فراوانی به غذای روح دارد، این احساس عبارت است از دینی که اولین انسان به آن هدایت شد. دلیل این مطلب اینکه: اگر بچه ای را از وحشی ترین اقوام دنیا بگیریم و او را آزاد بگذاریم که هر گونه که می خواهد زندگی کند و حتی هیچ دینی به او تلقین نکنیم وقتی بزرگ شد و کامل گشت مشاهده می کنیم که دنبال گمشده ای می گردد و دائما روی اصل غریزه و اندیشه فطرتش به این طرف و آن طرف می زند تا در مغز خود چیزی تصور کند که ما آن را عقیده یا دین می نامیم. (سقراط حکیم)
شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
نه همین از غم تو سینه ما صد چاک است داغ تو لاله صفت، بر جگری نیست که نیست

انقطاع و ظهور فطرت
از آیات و روایات بسیار روشن می شود که هنگام اضطرار و انقطاع از ما سوی اللهف هر انسانی به خداوند قادر متعال توجه پیدا می کند و فطرتا خود را نیازمند به آن وجود بی نیاز می بیند و اگر در هر زمان این حالت پیدا شود انسان می یابد که بین او و معبودش فاصله نیست.۱۲
امیر المومنین علیه السلام در تفسیر کلمه (الله) می فرمایند: هو الذی یتاله الیه عند الحوائج و الشدائد کل مخلوق عند انقطاع الرجاء من جمیع من هو دونه و تقطع الاسباب من کل من سواه. خدا کسی است که هر آفریده ای به هنگام نیازها و سختیها (وقتی امیدش از غیر او قطع شد و از اسباب طبیعی مایوس شد) به او پناهننده می شود.۱۳
شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خدا را به من معرفی کن زیرا اهل مجادله با من سخن بسیار گفته اند و مرا سرگردان کرده اند. حضرت فرمودند: آیا تا کنون کشتی سوار شده ای؟ گفت آری، فرمود: برایت اتفاق افتاده که کشتی دچار سانحه شود و در آنجا نه کشتی دیگری و نه شناگری باشد که تو را نجات دهد؟ عرض کرد آری.
حضرت فرمود: آیا در آ« هنگام احساس نمودی که هم اکنون نیز قدرتی هست که می تواند تو را از آن ورطه هولناک نجات دهد؟ گفت آری، فرمود: همان خاست که می تواند تو را نجات دهد آنجا که نجات دهنده ای نیست و به فریاد رسد آنجا که فریادرسی نیست.۱۴
خداوندی که بی قرن و عدیل است وجود او نه محتاج دلیل است
اگر افتی به دام ابتلائی به جز او از که می جوئی رهایی
بنابراین فطرت خداشناسی از سرمایه های اصیل و اساسی وجود انسان است که آینه سان حقیقت را می نماید. لیکن، چه بسا تیره تبلیغات، تلقینات، محیط فاسد و در یک کلمه: گناه، مانع حق نمائی فطرت می گردد. گناه، این آینه صافی را زنگاری و غبار اندود می کند.
ثم کان عاقبه الذین اساوا السوای ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزون سر انجام کسانی که بسیار گناه کردند این شد که نشانه های خدا را تکذیب و مسخره کردند.۱۵

۱ ـ سوره روم، آیه ۳۰٫
۲ ـ بحار الانوار، جلد ۳، صفحه ۲۸۱٫
۳ ـ همان منبع، صفحه ۲۷۸٫
۴ ـ همان منبع، صفحه ۲۷۸٫
۵ ـ همان منبع، صفحه ۲۷۷٫
۶ ـ همان منبع، صفحه ۲۷۷٫
۷ ـ دنیایی که من می بینم، صفحه ۵۳٫
۸ ـ سیر حکمت در اروپا، صفحه ۱۴٫
۹ ـ همان منبع، صفحه ۳۲۱٫
۱۰ ـ مقدمه نیایش، صفحه ۳۱٫
۱۱ ـ نیایش، صفحه ۲۴ و ۱۶٫
۱۲ ـ قرآن کریم، به ترتیب آیات ۱۲، ۱۱، ۶۵، ۳۳ و ۳۲ از سوره های یونس، زمر، عنکبوت، روم و لقمان.
۱۳ ـ میزان الحکمه، واژه صانع.
۱۴ ـ بحار الانوار، جلد ۳، صفحه ۴۱٫
۱۵ ـ سوره روم، آیه ۱۰٫