درس سوم

۱ ـ یک حدیث از حضرت علی علیه السلام درباره معرفت نفس بنویسید؟
۲ ـ دلیل هشام بن حکم برای شناخت خداوند چه بود؟
۳ ـ بطور خلاصه بنویسید بدن انسان از چه چیزهایی تشکیل یافته است؟
۴ ـ خلاصه ای از فعالیتهای روح را بیان کنید؟

نشانه های خداوند در وجود انسان
سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق.۱
ما نشانه های خود را در سراسر جهان و در وجود خود انسانها به آنها نشان می دهیم تا بدانند او بر حق است. و فی خلقکم و ما یبث من دابه آیات لقوم یوقنون. ۲
و در آفرینش شما و جنبندگانی که همه جا منتشرند نشانه هائی است برای گروهی که اهل یقین اند. و من آیاته ان خلقکم من تراب تم اذا انتم بشر تنتشرون. ۳
و از نشانه های خداوند این است که شما را زا خاک آفرید سپس انسان شدید و در روی زمین پراکنده شدید. با اینکه دانشمندان دانشهای گوناگونی را فرا گرفته اند و در زمینه های مختلف سرگرم تحقیق و بررسی هستند ولی خود انسان به صورت یک موجود ناشناخته باقی مانده است و سالیانی دراز می طلبد تا دانشمندان جهان بتوانند این معمای بزرگ عالم هستی را گشایند و زوایای آنرا روشن سازند و شاید هیچگاه نتوانند این کار را انجام دهند.
دکتر کارل فرانسوی پس از سالها مطالعه و بررسی بالاخره می گوید: هنوز زیست شناسان به حقیقت اسرار بدن انسان پی نبرده اند و نام کنتابش را که در این زمینه نوشته، اناسن موجود ناشناخته گذاشته است. و اینجاست که باید اعتراف کنیم قبل از هر چیز وجود خود انسان نشانه ای بزرگ از عظمت خداوند است.

شناخت خویشتن
یکی از نشانه های مهم علم و حکمت و تدبیر پروردگار آفرینش انسان است که شناخت او موجب شناخت خالق و آفریننده اش می باشد.
قال علی علیه السلام: من عرف نفسه فقد عرفه ربه۴، هر کس خودش را شناخت خدایش را شناخته است. عجبت لمن یجهل نفسه کیف یعرف ربه ۵، تعجب دارم از کسی که خودش را نشناخته چگونه خدایش را می شناسد.
من عرف نفسه فقد انتهی الی غایه کل معرفه و علم۶، هر کس خودش را شناخت به تحقیق به هر شناخت و علمی رسیده است.
معرفه النفس انفع المعارف ۷، شناخت نفس بهترین شناختها است.
عجبت لمن ینشد ضالته و قد اضل نفسه فلا یطلبها ۸، در شگفتم از کسی که دنبال گمشده اش می گردد در حالی که خودش را گم کرده و آنرا طلب نمی کند.
در این بخش به گوشه ای از ابعاد وجود این موجود اسرارآمیز (انسان) اشاره می کنیم تا بیاری خدا زمینه ای برای معرفت پروردگار که آفریننده این همه اسرار است پدید آید.
یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام می گوید از هشام بن حکم (از شاگردان امام صادق) پرسیدم اگر کسی از من پرسید چگونه خدایت را شناختی به او چه پاسخی بدهم؟ هشام گفت، می گویم: من خداوند جل جلاله را بوسیله خودم شناختم زیرا او نزدیکترین چیزها به من است، می بینم ساختمان بدنم اجزاء مختلفی دارد که هر کدام با نظم خاصی در جای خود قرار گرفته اند، ترکیب این اجزاء قطعی و روشن است آفرینش آنها متین و دقیق است و انواع و اقسام نقاضی ها در آن بکار رفته است، می بینم برای من حواس مختلف و اعضاء گوناگونی از قبیل چشم، گوش، شامه، ذائقه و لامسه ایجاد شده است و عقل همه عاقلان محال می داند که ترکیب منظمی بدون ناظم، و نقشه دقیقی بدون نقاش بوجود آید، از این راه پی بردم که نظام وجودم و نقاشی های بدنم از این قانون مستثنی نیست و نیازمند به آفریدگار است.۹
شخصی از امام رضا علیه السلام تقاضا کرد که دلیل بر وجود خداوند را بیان نمایند، حضرت فرمودند: علمت ان الهذا البنیان بانیا فاقررت به، من در ساختمان وجودم نظر کردم دانستم که این بنا بنیانگذاری دارد پس به آن اقرار کردم.۱۰
امام صادق علیه السلام می فمراید تعجب از مخلوقی که می پندارد خدا از بندگانش پنهان است در حالیکه آثار آفرینش را در وجود خود می بیند با ترکیبی که عقلش را مبهوت و انکارش را باطل می سازد و بجان خودم سوگند اگر در نظام آفرینش فکر می کردند قطعا با دلائلی قانع کننده به آفریدگار جهان رهنمون می شدند.۱۱
ساختمان اسرار آمیز بدن انسان دانشمندان برای شناساندن خصوصیات انسان علومی را پایه گذاری کرده و توانسته اند به گوشه ای از اسرار آن آگاه گردند زیرا در هر عضوی از اعضاء انسان یک جهان اسرار توحید نهفته است این اسرار را می توان در امور ذیل جستجو نمود:
۱ ـ ساختمان اسرار آمیز سلولهای بدن انسان: بدن انسان مانند یک ساختمان از سلولهائی تشکیل یافته که هر کدام به تنهائی موجود زنده ای است که مانند سایر جانداران زندگی، هضم، جذب، دفع و تولید دارند. در بدن یک انسان معمولی تعداد این سلولها که مرتبا بوسیله خون و به کمک قلب تغذیه می شوند معادل ده میلیون میلیارد می باشد، هر یک از این سلولها موظفند به گونه ای خاص درآیند، گاهی بصورت گوشت، گاهی به صورت پوست، گاه مینای دندان و گاهی اشک چشم را تشکیل می هند، طبیعی است که هر کدام غذای خاصی می خواهند که قلب باید بوسیله خون به آنها برساند.
۲ ـ دستگاه گوارش که آبدارخانه و آشپزخانه بدن بشمار می رود.
۳ ـ دستگاه گردش خون که سرویس سریع پخش غذای کشور تن حساب می شود.
۴ ـ دستگاه تنفس که تصفیه خانه خون بدن انسان است.
۵ ـ دستگاه مغز و اعصاب که ستاد فرماندهی کل قوای انسان است.
۶ ـ گوش و چشم و بینی که شبکه آگاهی و سازمان اطلاعات مغز محسوب می شود.
۷ ـ سایر اعضاء بدن.
سازمان هر یک از این دستگاههای شگفت آور ما را به وجود آفریدگاری دانا و توانا راهنمائی می کند.۱۲
برای پی بردن و چگونگی فعالیت و فیزیولوژی هر یک از اعضاء بدن انسان هزاران دانشمند مطالعه کرده و هزاران کتاب درباره آن نوشته اند، آیا هیچکس باور می کند که برای شناخت هر یک از این اعضاء این همه عقل و هوش و درایت لازم باشد اما برای ساختن آنها علم و عقلی لازم نبوده باشد؟ چگونه ممکن است پی بردن به طرز کار و فعالیت هر یک از این اعضاء بدن انسان سالها مطالعه لازم باشد اما آفرینش آنها بدست عوامل بیشعور (طبیعت) صورت گیرد؟ کدام عقلی باور می کند؟ آفرینش شگفت انگیز مغز مهمترین و دقیق ترین دستگاه بدن انسان مغز اوست، مغز وسیله ای برای فرماندهی قوای بدن و اداره تمام دستگاههای وجود انسان می باشد. مغز برای کسب اطلاعات لازم، درک احتیاجات اعضاء و رساندن دستورهای لازم به تمام بدن از رشته های باریکی که در سراسر بدن پخش است استفاده می کند این رشته ها سلسله اعصاب نامیده می شوند.
توجه به چگونگی فعالیت این دستگاه عظیم که در جمجمه انسان با حجمی کوچک قرار گرفته ما را به عظمت و قدرت و حکمت آفریدگار جهان رهنمون می سازد.

روح انسانی اعجوبه عالم خلقت
بعد دیگر وجود انسان روح اوست، روح از عجیب ترین و اسرار آمیزترین پدیده های عالم هستی محسوب می گردد و علیرغم اینکه از همه چیز به ما نزدیکتر است از معرفت و شناخت آن بسیار ناتوانیم، با اینکه دانشمندان تلاش و کوشش فراوانی برای شناخت روح داشته و دارند ولی همچنان چهره اسرارآمیز روح در پرده ابهام است. و یسئولنک عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الاقلیلا۱۳، از تو درباره روح سوال می کنند؟ بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است. این پاسخ سربسته، اشاره ای پر معنی به اسرار آمیز بودن این پدیده بزرگ عالم هستی است و با این دانش کم جای تعجب نیست که از اسرار روح آگاه نشویم، این اعجوبه نشانه ای بزرگ از وجود خدای قادر متعال است. فعالیتهای مختلف روح انسان ما فعالیتهای روحی و فکری فراوانی داریم، چه در بخش خود آگاه و چه در بخش ناخودآگاه که هر کدام موضوع بحث جداگانه ای هستند و در کتابهای فراوانی از آنها بحث شده است. قسمتی از این فعالیتها به شرح زیر است:
۱ ـ اندیشیدن: برای راهیابی به مجهولات و حل مشکلات.
۲ ـ ابتکار: برای رفع نیازهای مختلف، مقابله با حوادث گوناگون، اختراعات و اکتشافات.
۳ ـ حافظه: برای نگهداری انواع معلومات که از طریق حس یا تفکر و اندیشه برای انسان حاصل شده است و بعد طبقه بندی و بایگانی آنها و سپس به هنگام لزوم.
۴ ـ تجزیه و تحلیل مسائل: برای پیدا کردن علل و ریشه های حوادث از طریق جدا کردن مفاهیم ذهنی از یکدیگر و بعد ترکیب آنها با هم و سپس رسیدن به علل و نتایج حوادث.
۵ ـ تخیل: یعنی ایجاد صورتهای ذهنی که احیانا در خارج وجود ندارد بعنوان مقدمه ای برای فهم مسائل جدید.
۶ ـ تصمیم و اراده: برای انجام کارها، یا متوقف ساختن و یا دگرگون کردن آنها.
۷ ـ محبت و دوستی، دشمنی و دهها پدیده دیگر که در اعمال انسان اثرات مثبت یا منفی دارد.۱۴

۱ ـ سوره فصلت، آیه ۵۳٫
۲ ـ سوره جائیه، آیه ۴٫
۳ ـ سوره روم، آیه ۲۰٫
۴ الی ۸ ـ غرر و درر، واژه عرف.
۹ ـ بحار الانوار، جلد ۳، صفحه ۵۰٫
۱۰ ـ اصول کافی، کتاب التوحید، باب ۱، حدیث ۳٫
۱۱ ـ بحار الانوار، جلد ۳، صفحه ۱۵۲٫
۱۲ ـ راه خداشناسی، استاد سبحانی.
۱۳ ـ سوره اسراء، آیه ۸۵٫
۱۴ ـ پیام قرآن، جلد ۲، بحث روح.